فضیلت قرآن در بیان امیرالمؤمنین علی(ع)

امیرالمؤمنین علی(ع) در وصف و بیان فضیلت قرآن فرمود:قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد و شگفتی هایش فانی نگردد و تازگی هایش کاستی نپذیرد و تاریکی ها جز به نور آن روشنی نگیرد.

همان حضرت در فرازی دیگر از نهج البلاغه می فرماید:

بر شما باد کتاب خدا که ریسمان محکم و نور آشکار است، درمانی است سود دهنده و تشنگی را فرو نشاننده، چنگ زننده را نگه دارد و در آویزنده را نجات بخشد، نه منحرف شود تا هدایتش کنند و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند، کهنه نگردد، نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار. آن که از روی قرآن سخن گوید راست گوید و آن که بدان رفتار کند از دیگران پیش افتد.

در فرازی دیگر می فرماید:
قرآن امر کننده و نهی کننده است، گویا و خموش است. حجت خداوند بر خلق است و از ایشان پیمان گرفته تا به آن عمل کنند و آنها را در گرو قرآن نهاد. نور خود را با قرآن تمام نمود و دین خود را کامل کرد.
جان رسول الله را آن گاه ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است فارغ گشت.

منبع: افکار
211008

بشارت امیرالمؤمنین(ع) به قیام مختار ثقفی

خبرگزاری فارس: امام علی(ع) فرمود: «به زودی فرزندم حسین، کشته خواهد شد، ولی دیری نخواهد پایید که جوانی از قبیله «ثقیف» قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت.


به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، بی‌شک برای انسان افتخار و عزتی بالاتر از این نیست که پیوسته یار و یاور حق و در جبهه حق باشد و دفاع از اهل‌بیت(ع) و مظلومیت آنان و حمایت از وارثان به حق پیامبر، عالی‌ترین مصداق یاری حق است. همان‌طور که در قرآن یاران و اصحاب برجسته پیامبر(ص) که با جان و مال و از روی صفا و اخلاق و ایمان، در مقابل جبهه کفر و شرک، به یاری پیامبر(ص) شتافتند جایگاهی خاص و عظمتی بزرگ دارند؛ یاران و طرفداران امیرمؤمنان و ائمه معصومین(ع) نیز از آن مقام و عظمت، برخوردارند که روایت زیادی در این زمینه وجود دارد.

اما آنچه مهم است ایثار و فداکاری در راه نصرت آنان، با قلب و دست و زبان است و می‌توان ادعا کرد که براساس روایت و تاریخ، «مختار بن ابی‌عبید ثقفی» این مجاهد جبهه حق و یاور اهل بیت(ع)، از مصادیق یاوران و مدافعان حق، به شمار می‌رود.

با توجه به پخش مجدد سریال «مختارنامه» از شبکه‌های مختلف تلویزیون، در سلسله گزارش‌هایی به بررسی زندگانی مختار ثقفی می‌پردازیم. این مجموعه مطالب با استناد به کتاب «ماهیت قیام مختار» نوشته حجت‌الاسلام سید ابوفاضل رضوی ارائه می‌شود.

*روایاتی در مدح مختار

آیت‌الله العظمی خوئی درباره مختار می‌نویسد: «والاخبار الوارده فی حقه، علی قسمین: مادحه وذامه، اما المادحه، فهی متضافرة».

 اخبار و روایاتی که درباره مختار رسیده، دو قسم است: نخست؛ اخباری در مدح و ستایش او و دوم؛ اخباری که در مذمت اوست. اما اخبار در مدح، قوی‌تر و برتر است.

*بشارت علی(ع) به قیام مختار

در کتب «ملاحم و فتن» از طرق شیعه و سنی از پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) و روایاتی به عنوان پیشگویی حوادث آینده، به چشم می‌خورد.

یکی از حوادثی که در اختبار غیبی پیامبر و ائمه(ع) وجود دارد قیام و شهادت امام حسین(ع) و حوادث بعد از آن از جمله قیام مختار است.

«مقدس اردبیلی» روایتی از امام علی(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود:

«سیقتل ولدی الحسین وسیخرج غلام من ثقیف و یقتل من الذین ظلموا، ثلثماثة وثلثة و ثمانین الف، رجل»

به زودی فرزندم حسین، کشته خواهد شد، ولی دیری نخواهد پایید که جوانی از قبیله «ثقیف» قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته‌های آنان به 383 هزار نفر خواهد رسید.

ممکن است بعضی این رقم را دور از واقعیت و اغراق‌آمیز تلقی کنند، اما آنچه مسلم است در واقعه قیام مختار، جمع کثیری از دشمنان اهل‌بیت(ع) و مسببان فاجعه کربلا به هلاکت رسیدند، البته سران آنان که اغلب در عراق بودند، به دست مختار و یارانش کشته شدند که تعداد آنان را می‌توان چندین هزار تن، تخمین زد و از آنجا که در جریان فتح کوفه، تعداد زیادی از دشمنان اهل‌بیت کشته شدند و در شورش بعد از پیروزی مختار نیز جمع بسیاری در معرکه هلاک گشتند و در ماجرای جنگ ابراهیم که منجر به شکست لشکر شام، به فرماندهی ابن‌زیاد شد، طبق تواریخ معتبر از لشکر 80 هزار نفری شام، تعداد اندکی جان سالم به در بردند، بنابر این، رقم فوق بعید نیست.

علامه مجلسی روایتی از علی(ع) نقل می‌کند که فرمود: «همانطور که گروهی از بنی اسرائیل، از حق اطاعت کردند و کرامت یافتند و گروهی از آنان عصیان کردند و در نتیجه عذاب شدند، شما امت محمد(ص) نیز چنین خواهد بود».

سؤال کردند: ای امیرمؤمنان! این عصیان کننده‌ها چه کسانی هستند؟

حضرت فرمود: آنان که به بزرگداشت ما و حقوق ما اهل‌بیت امر شدند، لیکن خیانت و مخالفت کردند و حقوق ما را نادیده گرفتند و انکار کردند و آن را سبک شمردند، فرزندان ما که همان فرزندان پیامبر خدا(ص) بوده به قتل رساندند، در صورتی که مأمور به اکرام و محبت آنان بودند.

عرض کردند: ای امیرمؤمنان! آیا چنین خواهد شد؟!

فرمود: «آری، این خبری حق و امری است شدنی، به زودی این دو فرزندم حسن و حسین(ع) کشته خواهند شد.»

سپس اضافه فرمود: به زودی ستمکاران به بلایی توسط کسی که خداوند برای انتقام، بر آنان مسلط خواهد نمود، گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که انجام دادند، همانگونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند.

عرض کردند، او کیست؟

حضرت(ع) فرمود: جوانی از قبیله ثقیف که او را مختار بن‌ابی‌عبید می‌گویند.

مرحوم مامقانی می‌فرماید: این روایت، دلیل دیگری بر امامی بودن و صحت اعتقاد مختار است؛ زیرا عاقب کار مختار بر امیرمؤمنان(ع) مانند بسیاری از حوادث آینده که امام(ع) می‌دانست پوشیده نبود.

سلام های درج شده بر سقف ضریح امام حسین(ع)

سلام‌ های درج شده بر سقف ضریح امام حسین (علیه السلام) سلام‌های منتخبی از زیارت ناحیه مقدسه است که بر سقف ضریح مطهر مکتوب شده است.

 

السلام علی ابن فاطمه‌الزهرا(سلام الله علیها)؛ سلام بر پسر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
السلام علی خامس اصحاب الکساء؛‌ سلام بر پنجمین نفر اصحاب کساء
السلام علی من الإجابه تحت قبّته؛ سلام بر کسی که دعا در زیر بارگاهش مستجاب می‌شود
السلام علی حجه رب العالمین؛ سلام بر حجت خداوند عالمیان
السلام علی شهید الشهدا؛ سلام بر شهید شهیدان
السلام علی المرمّل باالدماء،‌ سلام بر آغشته به خون ها
السلام علی المقطوع الوتین؛ سلام بر کسی رگ قلبش را بریدند
السلام علی المظلوم بلا ناصر؛ سلام بر مظلومی که یاوری نداشت
السلام علی الشیب الخضیب؛ سلام بر محاسنی که با خون رنگین شد
السلام علی الخدّ التریب؛ سلام بر گونه خاک آلود
السلام علی البدن السلیب؛ سلام بر بدنی که عریان ماند
السلام علی المغسل بدم الجراح؛ سلام بر کسی که با خون زخم ها شسته شد
السلام علی الرّأس المرفوع؛ سلام بر سری که بالای نیزه ها رفت
السلام علی النّسوه‌ البارزات؛‌ سلام بر آن بانوان بیرون آمده (از خیمه ها)
السلام علی الأعضاء المقطّعات؛ سلام بر آن اعضای قطعه قطعه شده
السلام علی المدفونین بلا أکفان؛ سلام بر شهدایی که بدون کفن دفن شدند.

برتری خاک کربلا بر زمین کعبه

محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیه‌السلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهایی که سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
زمین کعبه گفت: کیست مثل من، و حال آن که خانه خداوند متعال بر من بنا شده و مردم از اطراف و اکناف به طرف من می‌آیند و حرم امن الهی قرار داده شده‌ام.
و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس وارد شده (از آن جمله: حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که در راه خدا انفاق شود.(۱)
و حضرت باقر علیه السلام می‌فرمایند: سجده کننده در مکه به منزله در خون غلطیدن در راه خداست. در روایتی دیگر آورده‌اند که طعام خوردن در مکه به منزله روزه داشتن در غیر مکه است. و راه رفتن در مکه عبادت خداوند است.(۲) و در ادعیه بسیاری درخواست زیارت خانه خدا وارد شده است.

ادامه نوشته

عید قربان برشیعیان مبارک

قربانی از قدیمی ترین ایام تا اسلام

ذبیحه و قربانی آئینی است که در اغلب ادیان و مذاهب دنیا وجود دارد . قربانی شاید همانند دیگر بخشش ها و عطاها که ایمان آدمی را می آزماید برای سنجش میزان گذشت انسان از مالکیت ها و تملک هاست، و شاید برای آشکار شدن صدق نیت ها . عید قربان بر نماد قربانی بزرگ ابراهیم استوار است. ابراهیم درکشاکش اطاعت از جان هستی و مهر پدری گرفتار آمده است. رویاهای شبانه او را به قربانی کردن عزیزترین فرزند امر می کند و دل پدری کهنسال در عشق پسر نوجوان گرفتار است. ابراهیم تسلیم اوامر الهی می شود اسماعیل را به قربانگاه می برد و آنگاه... از جانب خداوند گوسفندی وارد می شود تا به جای اسماعیل ذبح شود. چرا که ابراهیم به وحی الهی عمل کرده است. او پیش از آنکه اسماعیل را به قربانگاه برد، مهر به اسماعیل، مهرپدری به یگانه پسرش را به مذبح برد و سر برید و نمادی شد برای گذشتن از همه چیز در راه رضای خداوند. ابراهیم بزرگمرد بت شکن تاریخ دریافت خداوند او را تنها و خالص و سره از آن خود می خواهد. خداوند غیور است در دل ابراهیم که جای مهر خداوندی است جایی برای اغیار نیست، حتی اگر این غیر، اسماعیل باشد. در تمام ادیان الهی اسلام، مسیحیت،   زرتشتی و یهود مراسم قربانی وجود دارد و همینطور در سایر آئین هایی که برخاسته از اسطوره ها، افسانه ها و چند خدایی انسان کهن است می توان ردپای پررنگی از این مراسم را مشاهده کرد. آنچه در زیر می آید بررسی اجمالی در این زمینه است.

قربانی ، امروزه به ویژه در میان مسلمین با هدف و انگیزه تقرب و یا عمل به نذر است و منحصراً با ذبح حیوانی که برای مراسم در نظر گرفته شده است به انجام می رسد ولی در گذشته های دور و در میان قبایل گوناگون با انگیزه ها و شیوه های متفاوتی (از قبیل قربانی کردن حیوان و انسان) انجام می یافته است. انگیزه ها واهداف قربانی در میان قبایل و طوایف دوره باستان که بیشتر آنان ارباب انواع ( خدای خورشید، آسمان، زمین، ماه، باران و...) را می پرستیدند شامل موارد زیر بوده است:

ادامه نوشته

هزار بار استغفار کن

یکی از فرزندان شیخ نقل می کنند:شخصی از اهل هندوستان به نام(حاج محمد) همه ساله یک ماه می آمد ایران. در راه مشهد برای نماز از قطار پیاده می شود و در گوشه ای به نماز می ایستد، موقع حرکت قطار، هرچه دوستش فریاد می زند که:<سوار شو!قطار راه می افتد> اعتنا نمی کند و با قدرت روحی که داشته، نیم ساعت مانع از حرکت قطار می شود. وقتی از مشهد بر می گردد و خدمت شیخ می رسد، جناب شیخ به او می گوید: هزار بار استغفار کن!

گفت:برای چه؟ شیخ فرمود: کار خطایی کردی!

گفت : چه خطایی؟ به زیارت امام رضا(ع) رفتیم، شما را هم دعا کردیم.

شیخ فرمودند: قطار را آن جا نگه داشتی. خواستی بگویی من بودم که...!

دیدی شیطان گولت زد، تو حق نداشتی چنین کنی!

 

کیمیای محبت،صفحه۱۵۶

اعمال شب و روز عید فطر

عید سعید فطر مبارکباد

از جمله ليالي شريفه شب عيد فطر مي باشد و در فضيلت و ثواب عبادت و احياي آن احاديث ‏بسيار وارد شده و روايت‏ شده است که آن شب کمتر از شب قدر نيست. براي درک اين شب عزيز انجام اعمالي از ائمه عليهم السلام به ما سفارش شده است :

ادامه نوشته

جشن میلاد امام حسین علیه السلام در ملکوت

ابن عباس از پیامبر گرامی نقل می کند:
وقتی امام حسین علیه السلام به‌دنیا آمد، خداوند در عالم ملکوت به فرشته خازن و عهده دار آتش جهنم، وحی کرد که به خاطر مولودی که به پیامبرش عطا کرده است، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کنند و به رضوان، نگهبان بهشت وحی کرد که بهشت را بیاراید و آن را خوشبو گرداند و به حورالعین وحی فرمود که خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند و به ملائکه وحی فرمود که در صفوفی بایستند و به تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر بپردازند.

منبع: بحار الانوار، ج 43، ص 248، حدیث 24- اکمال الدین.

حضرت علی(ع) و حضرت سام(ع)

در زمان پيامبر(ص) عده‌اي از يمن نزد حضرت آمدند و گفتند: ما باقيمانده ملت‌هاي گذشته از آل نوح(ع)‌هستيم. حضرت سام(ع) كه جانشين نوح(ع) بوده است در كتابش آورده كه هر پيامبري جانشيني دارد. جانشين شما كيست؟ پيامبر به علي(ع) اشاره كرد. گفتند اگر از او معجزه‌اي بخواهيم مي‌تواند انجام دهد؟ فرمود، به اذن الهي آري! سپس حضرت به علي(ع) فرمود با آنان به مسجد برو و پايت را به زمين نزديك محراب بزن!
علي(ع) همراه آنان به مسجد رفت و دو ركعت نماز خواند، سپس پايش را بر زمين نزديك محراب زد. ناگهان زمين باز شد و تابوتي ظاهر گشت و از ميان تابوت، پيامبري كه صورتش مثل ماه مي‌درخشيد و خاك از سر و صورتش مي‌تكاند و ريش بلندي داشت، بيرون آمد و گفت:
اشهدان لااله الا... و ان محمد رسول‌ا... سيد‌المرسلين و انك علي وصي محمد سيدالوصيين و انا سام بن‌ نوح!
در اين موقع آنان كتابه‌هاي خود را باز كردند و قيافه سام را با آن‌چه در كتاب آمده مطابق ديدند.
آن‌ها گفتند: اي سام! ما خواستار خواندن سوره‌اي از كتاب نوح(ع) هستيم! سام شروع به خواندن سوره‌اي كرد و سپس بر علي(ع) سلام كرد و در تابوت خوابيد و زمين بر هم آمد و مثل سابق شد. آن‌ها با ديدن اين معجزه گفتند: تنها دين در نزد خدا اسلام است.

بحارالانوار، ج 41، ص212

میلاد مولایم علی علیه السلام بر شیعیان حیدر مبارکباد

 

چرا به حضرت زهرا سلام الله علیها انسیه الحورا می گویند

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند نور حضرت فاطمه سلام الله علیها را پیش از آفرینش زمین و آسمان‌ها آفرید. عرض شد: یا رسول‌الله! مگر حضرت فاطمه علیهاالسلام از جنس آدمیان نیست؟ فرمود: او حور است در قالب آدمیان. خداوند نور وی را در صُلب آدم به ودیعه گذاشت و از صلب من بیرون آورد، هر گاه شوق بهشت می‌کنم، فاطمه را می‌بوسم. (1)


ابن‌عباس در خبر مفصلی از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که در ساق عرش نوری دیدم که فروزنده بود مانند حوریان بهشتی. پرسیدم کیست؟ گفتند: این دختر،«انسیه حوراء» است و او از میوه‌های بهشتی تکوّن یافته است. حوریه‌ای است به صورت انسیه و انسیه‌ای است به معنی حوریه و چون درِ بهشت را گشودند، بوی حضرت فاطمه علیهاالسلام را استشمام کردم.

مراد از حوریه این است که مانند انسان و انسیه، به کدورات عالم طبع، آلوده نشده و چون ملکه نوری است که به همه صور می‌توان متشکل گردد.
اصل حورالعین، از طبیعت ملک و نورانیت است و حضرت فاطمه، انسیه‌ای است که به نورانیت و روحانیت فرشتگان است. چون بشریت، مستلزم کثرت کثافات عنصری مادی است؛ حضرت فاطمه انسیه حوراء از کدورت طبیعت بشری دور و منزه است و او موجودیت بین فرشتگان و بشر است.
بدین جهت حضرت زهرا سلام الله علیها را «انسیه حوراء» گفتند که روح افزا و روح بخش و روح انگیز بود و در طینت سنخیتی او، کدورات و پلیدی وجود نداشته است.

«انسیه حوراء»؛ یک فرشته‌ای به صورت ترکیب عنصری بشری است که در لطافت و ملاحت، حوراء و در صورت، بشری بود که آلوده به پلیدی‌های مادی نشده است.(2)

پی‌نوشت‌ها:

1- تفسیر الفرات، ص10.

2- کتاب فاطمة الزهرا"س" صاحب ولایت کبری، ص75.

 

مسابقه خطاطی امام حسن و امام حسین ‌‌‌علیهما السلام

روزی حسن و حسین‌علیهما السلام در حال نوشتن بودند، حسن به حسین گفت «خط من بهتر از خط تو است»
حسین(ع) گفت «نه، خط من بهتر از خط تو است»
پس آن دو از فاطمه علیها السلام خواستند که در این مورد قضاوت کند، اما حضرت فاطمه‌‌‌(س) که نمی‌خواست هیچکدام از آنها ناراحت شوند، فرمود «از پدرتان سؤال کنید»
حسن و حسین از پدرشان علی(ع) در این باره سؤال کردند،‌ اما آن حضرت هم نمی‌خواست که آن عزیزان ناراحت شوند به همین علّت فرمود «از جدتان رسول خدا(ص) سؤال کنید»
رسول خدا(ص) فرمود «من بین شما حکم نمی‌کنم تا از جبرئیل بپرسم» جبرئیل نیز گفت «من بین آن دو حکم نمی‌کنم ولی اسرافیل حکم می‌کند» اسرافیل نیز گفت «من حکم نمی‌کنم ولی از خدا می‌خواهم بین آن دو حکم کند»
خداوند تعالی فرمود «من بین آن دو حکم نمی‌کنم ولی مادرشان ـ فاطمه ـ بین آنها حکم می‌کند»
حضرت فاطمه(س) فرمود «پروردگارا بین آن دو حکم می‌‌کنم»
زهرا(س) گردن‌بندی داشتند، فرمودند «من مهره‌های این گردنبند را جلو شما می‌اندازم هر کدام بیشتر جمع کردید، خط او بهتر است» پس آن حضرت مهره‌های گردن‌بند خود را انداخت، در این هنگام جبرئیل در کنار عرش الهی ایستاده بود،‌ خداوند به او امر کرد به زمین فرود آید و مهره‌ها را بین حسن و حسین نصف کند تا هیچکدام ناراحت نشوند جبرئیل هم بخاطر اکرام و تعظیم آن دو بزرگوار، چنین کرد
________________________________________
موسوعه کلمات الإمام الحسین ع ص ۴۷ ح ۳۳

داستان مردی که به زیارت امام حسین علیه السلام نمی‌رفت

شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.

سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»

آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.

هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»

وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .

نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.

چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»

پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

منبع:

داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.

شهادت حضرت زهرا(س)

پرسش:
حضرت زهرا(س) در چه سالی و چرا و چگونه به شهادت رسیدند ؟
پاسخ:

تردیدی نیست که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال یازدهم هجری وفات نمودند. اما در تعیین روز و ماه اختلاف زیادی وجود دارد که بعضی تا 39 قول شمردند   (۱)ولی آنچه میان این اقوال مشهورتر است یکی 13 جمادی الاولی است، و دیگری سوم جمادی الثانی. چون روایاتی که می گویند حضرت فاطمه 75 روز پس از رحلت پیامبر به شهادت رسیدند و نیز روایاتی که می گویند آن حضرت 95 روز پس از پیامبر زنده بودند بیشتر و مشهورتر است.

اما علت شهادت آن حضرت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در اثر ضرباتی که قنفذ بر پیکر نازنین زهرا علیها سلام وارد ساخت سقط جنین کرد و بدان علت پیوسته رنجور و ضعیف می گشت تا اینکه بستری شد. و امیر المؤمنین و اسماء بنت عمیس از آن حضرت پرستاری می نمودند.(۲)

البته علت رنجوری و ناتوانی روز افزون زهرا علیها السلام تنها بیماری نبوده، بلکه علاوه بر آن ناراحتی های روحی و غم و غصه های قلبی آن حضرت بود که در اثر بروز مشکلات برای جهان اسلام پیش آمده بود. و رفته رفته اسلام حقیقی از مسیر اصلی خود منحرف می گشت، و شالوده های اختلافات و درگیری ها میان امت اسلامی پی ریزی می شد و وحدت و اتحاد میان مسلمانان رخت بر می بست. امثال این افکار ناراحت کننده بوده که زهرای عزیز را رنج می داد و روز به روز رنجورتر و ضعیف تر می شد  (۳)تا منتهی به شهادت ایشان گشت.

بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 197.(۱)

 دلائل الامامه، ص 40- بحار الانوار، ج 43، ص 170 و ص211(۲)

 بانوی نمونه اسلام، ص 188(۳)

التماس دعا

احادیثی از امام حسن عسکری(ع)

همسايه بد

احادیثی از امام حسن عسکری(ع):

«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها.»:
از بلاهاى كمرشكن، همسايه اى است كه اگر كردار خوبى را بيند نهانش سازد و اگر كردار بدى را بيند آشكارش نمايد.

انديشه در كار خدا«لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت كردن به زيادى روزه و نماز نيست، بلكه [حقيقتِ] عبادت، زياد در كار خدا انديشيدن است.

پليدى خشم«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، كليد هر گونه شرّ و بدى است.

ناآرامى كينه توز
«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ.»:
كينه توز ، ناآرامترينِ مردمان است.

پارساترين مردم«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»:
پارساترين مردم كسى است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسى است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسى است كه گناهان را رها سازد.

یا حسین(ع)

اربعین حسینی فرا رسید / السلام علیک یا اباعبدالله

هل من ناصر ینصرنی

این ندای حسین (ع) فرزند زهرای اطهر(س) است که در گوش زمین و زمان طنین انداز شد و تنها به جان عده قلیلی از آدمیان اثر کرد.

به راستی چگونه است که به درخواست پاک ترین و والاترین انسان زمان، پاسخی در خور داده نمی شود ؟

آیا سالار شهیدان تنها انسانهای هم عصر خود را مخاطب قرار داده ؟

پر واضح است که در پس این جمله دنیایی از معنا و تفکر نهفته است.

این سخن امام معصوم است، برترین بنده خداوند در عالمیان با روحی بزرگ و فرا زمینی و فارغ از مادیات.

آیا از این جمله امام حسین (ع) تنها درخواست کمک استنباط می شود ؟

با تفکر در این جمله در می یابیم امام حسین (ع) هدفی عالی را دنبال می کند، و آن کمک به مخاطبینش است، تا راه نجات و رستگاری را به آنان بنمایاند.

مسلمأ با دقت در مفهوم و هدف این سخن امام حسین (ع)، تلنگری به روحمان خواهیم زد که اکنون در چه مرتبه ای قرار دارد ؟

آیا وجود ما لیاقت پاسخ دادن به ندای مولایمان را دارد ؟

آیا به آن مرتبه از عزت و ایمان رسیده ایم که توانایی درک این معنا را داشته باشیم ؟

چگونه می توانیم بعد از گذشت 14 قرن، ندای امام حسین (ع) را به نحوی شایسته پاسخ دهیم ؟

آیا نباید هر لحظه منتظر شنیدن ندای "انا المهدی" حضرت صاحب الزمان (عج) باشیم ؟

و با شنیدن این ندا چه خواهیم کرد ؟

آیا یارای پاسخ گفتن را خواهیم داشت؟

چه کسانی یار صاحب الزمان (عج) خواهند شد ؟

قطعأ کسانی که با ترک محرمات و انجام واجبات زیر بنای محکمی برای روح خود ساخته اند و با تمرین و مداومت بر کار های خیر و استعانت از وجود ائمه معصوم ، لیاقت و ظرفیت خود را بالا برده اند تا اگر مخاطب ندای حضرت صاحب الزمان (عج) قرار گرفتند، فریب دنیای پست را نخورند و مولای خود را یاری کنند.

ان شاءالله ما جزء این گروه لایق باشیم.

لبیک یا حسین(ع)

 

یاحسین(ع)

با حسین(ع) از یا حسین(ع) یک نقطه کم دارد ولی

با حسین(ع) بودن کجا و یا حسین(ع) گفتن کجا

 

کمی تامل کنیم

تحلیلی از قیام امام حسین(ع)

قیام امام حسین (ع) و عاشورا تنها یک واقعه تاریخی نیست ، بلکه یک مکتب عالی و دنیایی از معرفت الهی است که نباید سطحی به آن نگریست.

معرفت در عالی ترین سطح، خداشناسی، تسلیم در برابر پروردگار و اوامرش، آزاده زیستی، ایستادگی در برابر ظلم و نفاق و کفر و ریا، مبارزه با هواپرستی، به پا داشتن حق و حقیقت الهی با تمام وجود، گذشت و ایثار، وفاداری و پایبندی به عقاید، امام شناسی و تابعیت از امام معصوم زمان و بسیاری از مفاهیم عالی ناگفته و دست نیافته، همه و مهم در عاشورا و قیام امام حسین (ع) به خوبی نمایان است.

قطعأ هدفی بزرگ و متعالی در این قیام نهفته است و آن بیدار کردن روح خفته آدمیان و هدایت به سوی نور ازلی و ابدی.

و یادآوری هدف خلقت به تمام انسانها در تمام زمانها،

و به یاد داشتن میثاقی که همه ما با خداوند بستیم و به او بلی گفتیم، اینکه خداوند، رب مهربان ما و شیطان، دشمن آشکارماست، این همان میثاقی است که تمام انبیا و اولیای الهی آن را سرلوحه زندگی خود قرار دادند ولی غالب آدمیان آن را به فراموشی سپردند.

حال باید پرسید وظیفه ما در قبال این قیام و بالاتر از آن، در برابر امام حی خود چیست؟

زندگی کردن در راه راست و ثابت قدم بودن در آن و تلاش برای دستیابی به تکامل، که میسر نیست جز با به جا آوردن بندگی خدا، زیرا این همان مسیر مطمئنی است که ما را به سعادتمندی و رستگاری می رساند.

دوای همه دردها

به اذن و مدد خالق یکتا، به اذن نبی الله

به اذن علی عالی اعلا

به اذن همه ی عشق، خداوند حیا حضرت زهرا(س)

به اذن حسن آقای کریم دو دنیا

به اذن اقیانوس غم و درد و بلا زینب کبری

وبا رخصت از مرد علمدار حرم، حضرت سقّا

اگر غرق غم و ماتم و دردید

اگر مثل خزان بی کس و زردید

اگر از در خورشید به جا مانده و سردید

اگر هرچه مفاتیح نوشست به لب زمزمه کردید

بدانید دوای غمتان غیر غبار حرم کرببلا نیست نگردید...

درس امام حسین(ع) به ما

درسی که امام حسین (ع) در کربلا به آدمیان داد، شبیه معجزه پیامبر، قرآن کریم است، که هر چه از زمان می گذرد ابعاد بیشتری ار آن جلوه می کند.

وجود حضرت امام حسین (ع) مانند منشوری در مسیر نور الهی بود که هر چه خداوند تجلی فرمود از وجود ایشان نمایان گشت.

از طیف سرخ شهادت و غیرت تا طیف سبز انسانیت وشرافت.

از درس مبارزه با نفسانیت درون تا درس مبارزه با شیطان برون.

از قربانی کردن تمام داشته ها در مسیر حق و برای حق تا آخرین قطره خون قلب خویش برای بقای دین خدا

از مبارزه با کسانی که ظاهری تسلیم حق و باطنی تسلیم شیطان داشتند.

گویا خداوند با تمام حجتش در حسین ویارانش تجلی نمود و لشگر شیطان با تمام مکر و حیله اش در کربلا به مصاف هم آمده اند، کربلایی که حجت را بر تمام انسانیت در تمام ادیان تمام کرد.

کربلا بسان منشوری است که نور حسین از آن گذشت و به تمام ادیان وانسانها بسته به هر مذاق فکری و مکتبی، درسی الهی آموخت.

کربلا تجلی گاه توحید، عدالت، شجاعت و تمام پاکی ها و خوبی ها یی است که انسان در پی آن است.

فواید زیارت عاشورا

فوائد دنيوي:

بعضي انسان‏هاي بزرگ در اثر تمسک به اين زيارت و با نذر چهل زيارت عاشورا، به حوائج شخصي يا عمومي خود دست يافته‏اند؛ مانند مرحوم آيت الله نجفي قوچاني و مرحوم آيت الله فشارکي (رهما) که مي‏توانيد با رجوع به‏ کتاب‏هاي آن‏ها اطلاعات بيشتري کسب نماييد.(2) در احوالات سيد رشتي نيز آمده است که هنگام تشرف به خدمت حضرت ولي عصر، ايشان به سه چيز تأکيد نمودند: 1 - نماز شب 2 - زيارت جامعه 3 - زيارت عاشورا.

و از ديگر فوائد دنيوي آن، جنبه تربيت، ايجاد حسن حقيقت‏جويئي، شهادت‏طلبي و دشمن ستيزي را مي‏توان نام برد.

فوائد اخروي:

در اين باب، روايات زيادي از ائمه‏عليهم‏السلام نقل شده که به چند مورد از آن اشاره مي‏کنيم:

1 - امام صادق‏عليه‏السلام فرمود:

خداوند سوگند ياد کرده که زيارت زائري که اين زيارت را تلاوت نمايد را بپذيرد و نيازمنديهايش را برآورده سازد و او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برين جاي دهد و همچنين حق شفاعت و دستگيري کردن از ديگران را به وي عطا نمايد.(3)

2 - امام باقر در ثواب اين زيارت فرمودند:

به تحقيق اين دعا دعايي است که ملائکه آن را مي‏خوانند و خداوند در قبال آن براي تو صد هزار هزار درجه مي‏نويسد و مثل کسي خواهي بود که با امام حسين شهيد شده باشد... و نوشته شود براي تو ثواب زيارت هر پيغمبري و رسولي و ثواب زيارت هر که زيارت کرده حسين‏عليه‏السلام را از روزي که شهيد شده است.(4)

زیارت عاشورا حدیث قدسی است:

در فضیلت زیارت عاشورا، همین بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشا و املای معصوم است (هر چند از قلوب مطهر ایشان چیزی جز آن چه ازعالم بالا می رسد، صادر نمی شود.)

این زیارت از احادیث قدسیه ای است که به همین ترتیب، از زیارت و لعن و سلام و دعا، از حضرت احدیت به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است (و به حسب تجربه، مداومت در خواندن آن در چهل روز یا کمتر، در برآورده شدن حاجات و نیل به مقاصد و دفع دشمنان بی نظیر است.)

صفوان می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:

« بر خواندن این زیارت (عاشورا) مواظب باش. پس بدرستی که من، ضامن قبولی زیارت کسی هستم که از دور و نزدیک، این زیارت را بخواند، که سعی او مشکور باشد، سلام او به آن حضرت برسد و خدا او را نومید نگرداند. ای صفوان! این زیارت را به این مضمون از پدرم یافتم، و پدرم از پدرش علی بن الحسین (علیه السلام) و او از حسین (علیه السلام) و او از برادرش حسن (علیه السلام) و او از پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) با همین مضمون و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علی هو آله و سلم) با همین عبارات و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل (علیه السلام) با همین مضمون و جبرئیل از خدای متعال با همین مضمون. همانا خدای عزوجل به ذات مقدس خود قسم خورده که هر کس حسین (علیه السلام) را به این جملات، زیارت کند چه از راه دور و چه از راه نزدیک و سپس دعای بعد از آن را بخواند، زیارت او را قبول می کنم و درخواست او را- به هر قدر که باشد- برمی آورم. پس از حضورمن با نومیدی برنمی گردد، و او را با چشم روشن و حاجت برآورده شده و فوز بهشت و آزادی از دوزخ برمی گردانم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند- جز در مورد دشمن خاندان پیغمبر- می پذیرم.»

رسیدن به خواسته ها و حوائج:

صفوان گوید: حضرت صادق (علیه السلام) به من فرمود:

ای صفوان! هرگاه تو را نزد خدای متعال حاجتی بود، پس زیارت کن اباعبدالله حسین (علیه السلام) را به این زیارت، در هر مکانی که هستی و بخوان دعای بعد از آن را و از پروردگارخویش حاجتت را بخواه، زیرا برآورده و مستجاب خواهد شد. خداوند متعال در وعده ای که به رسول خود داده، خلاف نفرموده است.

سفارش ولی عصرعجل الله تعالی فرجه:

در حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی به خدمت حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه در سفر حج، آن حضرت فرمود: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟! عاشورا! عاشورا!!»

 

زیارت عاشورا، چاره بلا:

از فردای آن روز، تلف شدن شیعیان به وسیله طاعون متوقف شد و همه روزه، تنها عده ای از اهل تسنن می مردند به طوری که مسئله بر همه آشکار گردید. برخی از اهل تسنن از آشنایان شیعه خود می پرسیدند: سبب اینکه دیگر کسی از شما تلف نمی شود چیست؟ به آنها گفته بودند: زیارت عاشورا. آنها هم مشغول زیارت عاشورا شدند و بلا از آنها هم برطرف گردید.»

اوقاتی که در سامرا، مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامرا به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند، و همه روزه عده ای بر اثر این بیماری از دنیا می رفتند. روزی عده ای از اهل علم در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد، که همه در معرض خطر مرگ هستند.

مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی می فرمود:

مرحوم میرزای شیرازی فرمود: اگر من حکمی کنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی. فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامرا از امروز تا ده روز، مشغول خواندن «زیارت عاشورا» شوند و ثواب آن را به روح حضرت نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) هدیه نمایند، تا این بلا از آنان دور شود. اهل مجلس، این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه، مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند.

شیخ انصاری و زیارت عاشورا در هر روز:

 

در کتاب زندگانی و شخصیت شیخ انصاری آمده است: عباداتی که شیخ از سن بلوغ تا آخر عمر به آنها ادامه داد (غیر از فرایض و نوافل شبانه روزی و ادعیه و تعقیبات)، عبارت بودند از: قرائت یک جزء قرآن، نماز حضرت جعفر طیار، زیارت جامعه و زیارت عاشورا در هر روز.

 

ای کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم:

عالم جلیل، شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از والد خود (حاجی ملا ابوالحسن) نقل کرده است که من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم، و به او گفتم: آیا آرزویی داری؟ گفت: یک آرزو دارم و آن این است که چرا در دنیا هر روز «زیارت عاشورا» نخواندم. رسم سید این بود که در تمام دهه اول محرم، زیارت عاشورا می خواند، ولی بعد از مرگ، افسوس می خورد که چرا در تمام ایام سال، موفق به این زیارت نبوده است.

مرحوم علامه امینی و زیارت عاشورا:

دکتر محمد هادی امینی- فرزند علامه- می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، در شب جمعه ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم و او را بسیار شاداب خرسند یافتم. جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی گفتم: پدر جان در آن جا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟

پدرم گفت: چه می گویی؟

مجدادا عرض کردم: آقاجان! در آن جا که اقامت دارید، کدام عمل، موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تالیفات؟ یا تاسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین (علیه السلام)؟

پدرم پاسخ داد: نمی دانم چه می گویی، قدری واضح تر و روشن تر بگو.

گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بربسته اید و به جای دیگر منتقل شده اید در آن جا که هستید کدامین عمل، باعث نجات شما گردید؟ مرحوم علامه امینی، تاملی نمود و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام). عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره و راه کربلا، بسته است، برای زیارت چه کنیم؟

فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین (علیه السلام) بر پا می شود، شرکت کنید: ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را به شما می دهند.

سپس فرمود: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآورشدم و اکنون نیز توصیه می کنم که «زیارت عاشورا» را به هیچ عنوان ترک مکن.

زیارت عاشورا را دائم بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت، دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادت مندی تو در دنیا و آخرت می باشد، و امید دعا دارم.

فرزند مرحوم علامه امینی می نویسد: علامه امینی، با کثرت مشاغل و تالیفات و مطالعات، مواظبت کامل بر خواندن زیارت عاشورا داشت و سفارش به خواندن زیارت عاشورا می نمود و بدین جهت، خودم سی سال است بر خواندن زیارت عاشورا، موفق می باشم.

 نعمت دنیا و غفلت از زیارت عاشورا:

آقای سید علی موحد ابطحی اصفهانی نقل می کند که در ماه صفر 1409 ه.ق به شیراز رفتم. میزبان من- آقای حاج مسیح - می گفت: سی سال است که به طور مرتب، زیارت عاشورا می خوانم و دختری دارم که شوهرش سید است و در دزفول زندگی می کند. چندی قبل، توسط نامه، درخواست کرده بود که در صورت امکان، منزلی برای آنها در شیراز تهیه کنم و ما هرچه فعالیت کردیم وسیله اش فراهم نمی شد. خیلی متاثر بودم که اینها از ما تقاضایی کرده اند و نتوانستم برآورده کنم . تا اینکه در روز تولد امام هشتم، حضرت رضا (علیه السلام) در جلسه توسلی شرکت کردم و در حال گریه، حاجتم را عرضه داشتم.

چند روز بعد، خواهرم آمد و گفت: در عالم رویا، آقای بزرگواری را دیدم که زمین هایی را تفکیک می کرد و قطعه ای از آن زمین ها را هم برای شما در نظر گرفت. بعد از مدتی، قطعه ای زمین به مبلغی ناچیز به ما واگذار شد و مشغول ساختمان سازی شدیم. چند روز گذشت و بر اثر مشاغل زیاد، نتوانستم زیارت عاشورای هر روزه را بخوانم. روزی اول صبح، دخترم از دزفول تلفن زد و گفت:

پدر! زیارت عاشورا را ترک کرده ای؟ گفتم: چطور؟ گفت: خواب دیدم حضرت امام حسین (علیه السلام) در صحن و سرایی بسیار مجلل حضور دارند و در اطراف ایشان شخصیت ها و بزرگانی به چشم می خورند. پرسیدم این ها کیستند؟ جواب دادند: این هاعلاقمندان به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. من درهمان عالم خواب، در بین آنها جستجو کردم که شما را پیدا کنم، ولی شما را ندیدم! گفتم: پدرم به امام حسین (علیه السلام) خیلی علاقه دارد و مداومت به زیارت عاشورا دارد. چرا در بین این ها نیست؟

 جواب دادند: چند روز است که سراغ ما نیامده، ان شاء الله بازخواهد آمد.

 

روشی آسان برای خواندن زیارت عاشورا:

 

مولا شریف شیروانی به سند خود از امام دهم، علی بن محمد هادی (علیه السلام) نقل می کند: کسی که زیارت عاشورا بخواند و هنگامی که به عبارت لعن رسید یک مرتبه بگوید: «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک. اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله» و صد مرتبه بگوید: «اللهم العنهم جمیعا».

و عبارت سلام را نیز این گونه بگوید:

«السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار، و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم» و صد مرتبه بگوید «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین» مثل آن است که تمام صد لعن و صد سلام را از اول تا به آخر خوانده باشد.

پي نوشت ها:

1.جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 207.

2.سياحت شرق، ص 204. الکلام يجرّ الکلام، احمد زنجاني ج 1، ص 54، داستانهاي شگفت آيت الله دستغيب، ص 399.

3. مصباح المتهجد.

4. مفاتيح، قبل از زيارت عاشورا.

خطبه ی غدیر

سلام

پیشاپیش عید غدیر را به شما عزیزان تبریک عرض میکنم

به همین مناسبت فایل خطبه ی غدیر را برای دانلود شما عزیزان آماده کردم

امیداورم دانلود کنید و مورد استفاده قرار بگیره

حیدری باشید

التماس دعا  یاعلی مدد

برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید

خطبه ی غدیر

شنیدنی از امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام و تبدیل خاک به طلا:
 
یک سال پیش از سفر حج، برای وداع با امام هادی علیه السلام وارد شهر سامرا شدم. امام مرا تا بیرون شهر بدرقه کرد. آن‌گاه از مرکب خویش پیاده شد و روی زمین با دست خود دایره‌ای کشید و فرمود:«ای عمو، آنچه را در این دایره هست برای مخارج و هزینه سفر حج‌ات بردار.»
همین که دست بر خاک گذاشتم، شمشی به وزن دویست مثقال از طلا به دستم آمد.

منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 172، ح 52. 
 

وصیت امام باقر(ع)

شیخ کلینی در کتاب کافی به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود: هنگامی که به درود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبری مهیا کنید پس اگر به شما گفتند برای رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید.

نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخی جهات بهتر می دانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.

کلینی به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکی از آنان نافع مولای عبد الله بن عمر بود. پس به من فرمود: «بنویس این چیزی است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که ای فرزندانم خداوند دین را برای شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضای خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن علی به جعفر بن محمد و به وی فرمان می دهد که او را به جامه بردی که هر جمعه در آن نماز می خواند کفن کند و عمامه اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهای کفن او را باز کند. سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: ای پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردی؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده ام و می خواستم بدین وسیله حجت و دلیلی برای تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) می خواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصی و جانشین و امام بعد از اوست.

کلینی در کافی به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: پدرم روزی در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهی از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: ای جعفر هنگامی که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوی و کفن کن و قبرم را چهار انگشت بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش. چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر می کردی، انجام می دادم. چرا درخواستی تا عده ای را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم می خواستم با تو نزاع نکنند. (یعنی در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصی منی) .

کلینی در کافی به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: پدرم در وصیتش نوشته بود که وی را در سه جامه کفن کنم. یکی ردای جمره ای او بود که در روز جمعه با آن نماز می خواند و دو پیراهن دیگر. پس به وی عرض کردم: چرا اینها را می نویسی؟فرمود: می ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایی است که بدن را به آن می پوشانند.

شیخ کلینی در کافی به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم برای برگزاری مراسم سوگواری او اختصاص دهند و این کار را از سنت می دانست. زیرا پیامبر(ص) می فرمود: برای خاندان جعفر طعامی فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.

منبع:

كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 45

نويسنده: سيد محسن امين

ترجمه: على حجتى كرمانى

سالگرد ازدواج حضرت علی(ع)وحضرت زهرا(س) را تبریک میگوییم

فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اكرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و كمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین كمالات انسانی آراسته بود. شخصیت و عظمت پیامبر اكرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوكت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می كردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار می كرد كه می پنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفته اند.

رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود كه نور را با نور به ازدواج در آورد.

 پیشنهاد به علی:

اصحاب رسول خدا احساس كرده بودند كه پیغمبر اكرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یك روز عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر كه پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد كرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبكر گفت: مدتی است كه اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اكرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود كه خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاهداشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح كنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش كنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این كار تشویق كردند.

سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.علی (ع) فرمود: از كجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟ ابوبكر گفت: یا علی تو در تمام كمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ایكه رسول خدا به تو دارد كاملاً آگاهی. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی الله علیه وآله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان  می كنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

افكار خفته بیدار می شود:

اوضاع بحرانی اسلام و گرفتاری ها و فقر اقتصادی مسلمین، چنان علی (ع) را مشغول ساخته بود كه به خواسته های درونی خویش و ازدواج و تشكیل خانواده هیچگونه توجه نداشت.

علی (ع) اندكی پیرامون پیشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضیه را به خوبی بررسی نمود: تهیدستی خود و مشاهده گرفتاریهای عمومی از یك طرف و فرا رسیدن زمان ازدواج  وی از طرف دیگر(1). او بخوبی می دانست كه اگر همسری چون فاطمه را از دست بدهد دیگر این فرصت قابل جبران نیست.

 

ادامه ی مطلب را حتما بخوانید

 

ادامه نوشته

یاجواد الائمه(ع)

سلام٬ شهادت حضرت جواد(ع) را به همگی بازدید کنندگان تسلیت عرض میکنم:

با دو موضوع در این باره بروزم بخوانید و این امام عزیز را بیشتر بشناسید:

معجزه الهی امام جواد علیه السلام:

احمد بن علی بن کلثوم سرخسی می‌گوید: روزی ابوزنیبه به من گفت: «از داستان احکم بن بشار مروزی خبر داری و می دانی آن نشانی که در گلویش هست علامت چیست؟»
گفتم:«نشان بر گلوی احکم را دیده‌ام و چندین مرتبه از او پرسیده‌ام ولی به من چیزی نگفته است.»
ابوزنیبه گفت:« در زمان امام جواد علیه السلام من و احکم و پنج نفر دیگر در بغداد در یک حجره با هم بودیم. یک روز عصر احکم از حجره خارج شد و شب برنگشت. در دل شب، نامه ای از امام جواد علیه السلام آمد که دوست خراسانی شما (یعنی همین احکم بن بشار مروزی) را ذبح کرده‌اند، در پارچه ای پیچیده و در فلان زباله دان انداخته‌اند؛ بروید و او را با فلان چیز مداوا کنید. ما رفتیم و او را همانگونه که امام فرموده بود، سربریده یافتیم. طبق دستور امام مداوا کردیم تا اینکه بهبود پیدا کرد و خوب شد.»

منبع:
بحارالانوار، ج 50، ص 64، ح 41.

امام جواد علیه السلام و سفارش به بردباری

لباس ها و پارچه های قیمتی و ارزشمندی را برای امام جواد علیه السلام می بردند که در میان راه ناگهان راهزنان همه را غارت کردند. شخصی که مسئول حمل پارچه ها بود، نامه‌ای نوشت و امام را در جریان واقعه قرار داد.
امام جواد علیه السلام نیز در پاسخ نامه چنین نوشت:« جان‌ها و اموال ما از بخشش‌های لذت‌بخش خداوند است و از امانت‌هایی که در اختیار ما قرار داده است. خداوند به وسیله‌ی اینها انسان را بهره‌مند می‌سازد و آنچه از دست می رود، خود خداوند می گیرد و برایش پاداش و اجری مقرر می‌کند. هر کس در این ماجراها جزع و بی تابی‌اش بر صبر و بردباریش چیره شود، اجر خویش را از دست داده است. از چیرگی جزع بر صبر و بردباری به خداوند پناه می‌بریم.» 

منبع :

بحارالانوار، ج 50، ص 103، ج 17.

القاب امام رضا(ع) از کجا آمدند

دربين امامان معصوم ما، هيچ کدام به اندازه امام علي (ع) اسامي ولقب هاي متعدد ومتنوع ندارد. بعد از ايشان اما رتبه دوم براي امام رضا(ع) است که شايد به علت ماجراي ولايتعهدي وشايد به خاطر حضور دربين ايرانيان ، صاحب القاب و عناوين متعدد است، از آن حضرت علاوه بر القابي که به همه ائمه معصومين (ع) گفته مي شود (مثل ابن رسول الله؛ حجت الله ، امين الله و... خود امام) صاحب حداقل 50 لقب اختصاصي هستند.

هر کدام از اين عناوين والقاب ، داستان و تاريخچه جداگانه اي دارند وبه يک وجهه از وجهه هاي حضرت اشاره مي کنند. ما اينجا هشت لقب معروف تر از القاب امام هشتم را آورده ايم و در باره آنها حرف زده ايم. اين هم خودش يک جور زيارت از راه دور است ديگر.

ابالحسن


دربين عرب رسم است که اگر بخواهندکسي را با احترام صدا بزنند، اسم او را صدا نمي زنند وبه جايش از کنيه او استفاده مي کنند کنيه، لقبي است که با «اب» يا «ام» شروع مي شود؛ يعني پدر فلاني ويا مادر فلاني. معمولاً کنيه هر کسي را با استفاده از اسم فرزند بزرگ تر يا مشهورتر فرد مي سازند؛ ولي گاهي هم هست که قبل از به دنيا آمدن فرزند مي خواهند به يک نفر احترام بگذارند واورا با کنيه صدا بزنند درباره امام رضا(ع) هم همين اتفاق افتاده است . با اينکه امام (ره) خيلي دير صاحب پسر شدند (امام محمد تقي يا جواد (ع)) اما به امام ازهمان جواني کنيه داده بودند. از آنجا هم که آن حضرت سومين فرد از آل علي (ع) بود که اسم علي داشت (بعد از امام اول وچهارم)، کنيه جدشان - يعني امام علي (ع) - را به ايشان دادند و آن حضرت را «ابوالحسن» صدا مي زند. اين کنيه را ظاهراً امام موسي کاظم(ع) براي حضرت انتخاب کردند. معمولاً درکتب شيعه از آن حضرت به عنوان ابوالحسن ثاني ياد مي شود. ابوالحسن خالي يا باقيد اول که امام علي (ع) هستند وابوالحسن ثالث، امام دهم حضرت علي بن محمد امام هادي (ع) هستند.

ثامن، ثامن الائمه يا ثامن الحجج


از آنجا که درزمان امام موسي کاظم(ع) ، انحرافي درمسير تشيع صورت گرفت وگروهي برادر بزرگ تر آن امام - يعني اسماعيل پسر امام صادق (ع) را امام هفتم خواندند، پس از آغاز امامت امام رضا(ع) درسال 183 قمري، پيروان ايشان تاکيد فراواني بر لقب «ثامن» يا هشتم داشتند تا آن اشتباه ديگر تکرار نشود .از نکات جالب تاريخ اينکه امام هشتم شيعيان، معاصر مامون عباسي بود که هشتمين خليفه عباسي به حساب مي آيد.
 

رئوف 

اين لقبي است که بعد از شهادت امام به آن حضرت داده شده ودليلش شهرت ايشان به برآورده کردن حوائج زائران است. اولين بار در«عيون اخبار الرضا» نوشته شيخ صدوق (متوفاي 381ق) اين لقب آمده وبعد از آن توسط ديگران استفاده شده است.

رضا
 

معروف ترين لقب امام هشتم رضاست. اما جالب است بدانيد که اين لقب را دشمن امام(ع) يعني مامون به آن حضرت داده بود. چنان که طبري و ديگران مي نويسند، بعد از ولايتعهدي امام (ع) مامون دستور دادبه نام آن حضرت سکه بزنند. روي اين سکه ها که الان درموزه آستان قدس است. نوشته شده:
 

«الامير الرضا وليعهد المسلمين علي بن موسي»


مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود که اشعاري است که اولين بارمختار درقيامش که به خونخواهي امام حسين (ع) بود، در کوفه از آن استفاده مي کرد(سال 76ق) اين شعار يعني «ما فقط به حکومت کسي از آل محمد راضي هستيم.» اين شعار را بعدها داعيان عباسي (کساني که براي قيام به نفع بني عباس وعليه بني اميه دعوت مي کردند، مثل ابومسلم خراساني) هم به کار بردند وحالا مامون مي خواست وانمود بکند که اوست که اين شعار و آرزوي قديمي را تحقق بخشيده است.
البته سياسي بودن اقدام مامون، از همان زمان هم برملا شده بود. ومثلاً دعبل خزاعي- شاعري که معاصر امام (ع) و مامون بوده (متوفاي 246ق)- درشعري سروده است:
«ايا عجبا منهم يسمونک الرضا/ وتلقاک منهم کلحه وغضون»
يعني در تعجبم ازآنها که شما را «رضا» مي نامند ولي از جانب ايشان رنج ها وسختي ها به شما مي رسد.
حديثي هم از امام جواد(ع) در «عيون اخبار الرضا» هست که درجواب سوالي که مي گويد چرا پدر شما را رضا ناميده اند، فرموده اند: «زيرا مرضي (= مورد رضايت) خدا در آسمان ومرضي رسول خدا وائمه او درزمين بود». آن شخصي به سوالش اصرار مي کند. مي پرسد مگر باقي پدران شما مرضي خدا ورسول نبودند؟ امام جواب مي دهند: «چرا، اما فقط پدرم بود که مرضي موافقان ومخالفان قرار گرفت.» بعدها مضمون اين حديث بيشتر مورد توجه قرار گرفت ومثلاً مولف تاريخ «حبيب السير» (نوشته شده حدود 930ق) درتوضيح لقب آن حضرت آورده است: « امام علي نام عالي نسب /پناه عجم، مقتداي عرب / ازوبود راضي جهان آفرين / از آن رو رضا گشت او را لقب».

سلطان

اسم ولقب سلطان تا قرن دوم هجري اصلاً کاربرد نداشته است ودر زمان هارون الرشيد، براي اولين بار به وزير معروفش - جعفر برمکي سلطان لقب داده شد. اين واژه ابتدا به معناي پادشاه نبود وبه معناي شخصي بود که تسلط برامور دارد(مثل سايرصفت هايي که بر وزن فعلان ساخته مي شود . مثلاً «قرآن » يعني خواندني.) اولين سلطان هم جعفر وزير بود که در دوره اي کنار خليفه، سلطان هم وجود داشت.بعد از سرکوبي برامکه اما تا مدت ها ديگر سلطاني وجود نداشت تا درزمان ولايتعهدي امام هشتم(ع) اين لقب را دوباره به ايشان دادند.
در دوره هاي بعدي هم اين لقب براي ايشان باقي ماند وبه معناي غير از پادشاه استفاده شد .مثلاً در «تاريخ نيشابور» (تاليف 400 ق) از آن حضرت با عنوان «حضرت سلطان» ياد شده . حافظ (متوفاي 792ق) سروده: «قبرامام هشتم وسلطان دين، رضا از جان ببوس وبر در آن بارگاه باش.» وگونزالس کلاويخو، سفير اسپانيا که در قبل از عهد صفوي به ايران آمد (806ق) درسفرنامه اش آورده است :«رسيديم به شهر مشهد يعني محل شهادت امام رضا (ع) که به نام سلطان خراسان مشهور است...»

ضامن آهو


بعد از «رضا» مشهورترين لقب امام هشتم همين «ضامن آهو» است وجالب اينکه درهيچ کدام از منابع کهن تاريخي ، داستان پناه آوردن آهو به امام رضا(ع) نيامده است.قديمي ترين منبعي که چنين لقبي آورده ، اين شهر آشوب (متوفاي 588ق) در«مناقب آل ابي طالب» است که د ر وصف آن حضرت - جايي که درجريان ذکر وقايع سفر امام (ع) به ايران به نيشابور مي رسد- يک بيت شعر از شاعري به نام «ابن حماد» نقل مي کند که به اين شکل :«الذي لاذت به الظبيه والقوم جلوس / من ابوه المرتضي يزکو ويعلو و يروس» يعني اوکسي است که آهوي ماده به او پناه آورد؛ درحالي که گروهي نشسته بودند. او کسي است که پدرش علي مرتضي(ع) است وهمواره درحال تزکيه وتعالي وبالا رفتن است. اين درحالي است که روايت پناه آوردن آهوي ماده، دوقرن قبل از اين کتاب براي پيامبر (ص) روايت شده است.
طبراني (متوفاي 360ق) در «المعجم الکبير» وامام بيهقي (متوفاي 430ق) در«دلايل النبوه» نقل کرده اند که روزي پيامبر از کنار شکارچياني مي گذشت که آهويي شکار کرده بودند. آن آهو با حضرت سخن گفت. پيامبر به شکارچي ها فرمود که آهو را رها کنند تا برود به بچه هايش شير بدهد. وبرگردد. شکارچي ها پرسيدند: «درقبال چه چيزي آن را آزاد کنيم؟» حضرت فرمودند: من ضامنم» . رسول خدا(ص) نشست تا آهو رفت و برگشت. شکارچي ها هم آهو را به حضرت بخشيدند وآن حضرت، آهو را آزاد فرمودند.
درعوض، شيخ صدوق (متوفاي 381ق) درکتاب «عيون الاخبار الرضا» داستاني را نقل مي کند از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسي (متوفاي 350ق) . ابومنصور طوسي ، کسي است که به دستورش داستان هاي «شاهنامه» جمع شده بود وابتدا دقيقي وبعد فردوسي آن را به نظم کشيدند.
ابومنصور طوسي تعريف مي کند که در جواني اش يک بار براي شکار رفته بوده. آهويي گيرش مي آيد.او را دنبال مي کند. آهو مي رود ومي رود تا به مزار حضرت رضا(ع) مي رسد، به محض وارد شدن آهو به داخل ساختمان مزار، سگ ابومنصور دست از تعقيب او بر مي دارد. خود ابومنصور که سني مذهب بوده، داخل مزار هم مي رود. اما به جز پشکل آهو چيزي پيدا نمي کند. ابومنصور مي گويد از آن زمان معتقد به مزار امام رضا(ع) شده است ومدام به زيارت آن حضرت مي رود.
به نظر مي رسد داستان ضامن آهو شدن امام رضا(ع) ، از ادغام اين دو داستان با هم آمده باشد.
 

عالم آل محمد

ائمه معصومين ما (ع) همگي از علماي عصرخود بوده اند و قبل از امام رضا (ع) به امام باقر(ع) هم اين لقب را داده بودند. با اين حال شهرت امام رضا(ع) به برتري علمي برهمعصرانش از آنجا آمده است که مامون که خودش هم از دانشمندان بود. و«اعلم بني عباس» به حساب مي آمد دردوره ولايتعهدي، مناظرات متعددي را بين امام رضا (ع) و علماي ديگر مذاهب ترتيب مي داد.
انگيزه مامون از اين کار را بعضي مثل طبري (درتاريخ طبري) علاقه او به علم ودانش ذکر کرده اند وحاکم نيشابوري (درتاريخ نيشابور) مي گويد که اين کار را مي کرد تا نقاط ضعف احتمالي امام رضا (ع) را برملا کند وبه جايگاه ايشان توهين کند.به هر حال، هدف هرچه که بود نتيجه مناظرات اذعان همه به علم ودانش سرشار امام (ع) ودادن لقب «عالم آل محمد» به آن حضرت بود. براي آنکه به صحت اين حرف پي ببريد، مي توانيد موضوع يکي از جلسات اين مناظرات را در دو منبع سني («عقدالفريد» نوشته ابن عبد ربه اندلسي، متوفاي 328ق) و شيعه («عيون اخبار الرضا»، نوشته ابن بابويه يا شيخ صدوق، متوفاي 381ق) بخوانيد که دقيقاً عين همان را نقل کرده اند.

غريب يا غريب الغربا

ممکن است تصور شود لقب «غريب» براي امام هشتم (ع) به خاطر دوري آن حضرت از شهر پيامير(ص) يعني مدينه بوده است اما از بين امامان ما ، فقط دوامام بوده اند که به طور کامل درمدينه زندگي کرده اند (امام باقر(ع) و امام صادق(ع) . سه امام اول دوره اي را در کوفه بوده اند وامام سوم پس از ترک مدينه به اجبار وحرکت به سمت مکه، عاقبت در سرزمين عراق به شهادت رسيد.امام چهارم که به اسارت تا دمشق هم رفتند واز امام کاظم(ع) به بعد هم همه ائمه در بغداد وتحت نظر خلفاي عباسي بودند (جز امام رضا(ع) که درمرو تحت نظر بودند) با اين حساب، اين لقب نبايد تنها به اين دليل باشد.
به نظر مي رسد که اين لقب را خود امام و نزديکان آن حضرت شايع کرده اند تا مانع از موفقيت اقدام سياسي مامون که مي خواست از ولايتعهدي امام رضا (ع) سوء استفاده بکند، بشوند.
همچنان که امام رضا (ع) در وقت حرکت به سوي ايران، از اهل بيتشان خواستند تا گريه و نوحه بکنند، يا وقتي که دعبل خزاعي درمرو خدمت ايشان رسيد وشعري را که در رثاي شهادت امامان قبلي براي آن حضرت خواند، حضرت به شعر او دوبيت اضافه کردند: «وقبر بطوس يالها من مصيبت / الحت علي الاحشا بالزفرات / الي الحشر حتي يبعث الله قائما/ يفرج عنا الغم والکربات» يعني «وقبري در طوس است که مصيبتش غم را تا روز قيامت در دل ها مي افروزد تا اينکه خداوند قائمي را برانگيزد واندوه را از دل ما برطرف کند.» دعبل پرسيده بود: « يابن رسول الله! من چنين قبري را نمي شناسم.» وحضرت جواب داده بود: « آن قبر من است.» دعبل هم قصيده اش را با دوبيت امام، اين طرف و آن طرف براي شيعيان مي خواند.

مرتضی
 

اين لقب به معناي مورد رضايت و پسنديده ، لقبي است که شيعيان دربرابر لقب «رضا» که مامون به آن حضرت داده بود براي ايشان به کار بردند، ، لفب مرتضي البته ازالقاب مشترک بين آن حضرت با ساير ائمه (ع) است واگر هم درمتني، مرتضاي خالي ديديد، قاعدتاً منظور امام اول(ع) است؛ اما در صلوات خاصه امام رضا هم اين لقب بلافاصله بعد از لقب رضا آمده است:

«اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي»

منبع:سایت راسخون

خبر ولادت بانویی بزرگوار

سلام.میلاد خواهر بزرگوار حضرت رضا(ع) را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان(عج) و  تمامی دوستدارانشان تبریک عرض میکنم
 
تولد فاطمه معصومه سلام الله علیها  براى اهل‏بیت(علیهم السلام) اهمیتى خاص داشت‏زیرا این خبر قبل از تولد بارها توسط امام صادق علیه السلام  اعلام مى‏شد و به این ترتیب‏از همان ایام شیعیان به شناخت مقام والاى وى فرا خوانده مى‏شدند. از جمله آنگاه‏که گروهى از شیعیان رى نزد امام صادق علیه السلام  آمدند، حضرت فرمود: آفرین بر برادران‏ما از اهل قم. آنان گفتند: ما اهل رى هستیم. ولى امام همان جمله پیشین راتکرار فرمود. و ادامه داد: «الا ان لله تعالى حرما و هو مکه. الا ان لرسول الله‏حرما و هو المدینه الا ان لامیرالمؤمنین حرما و هو الکوفه الا ان حرمى و حرم ولدى‏بعدى قم الا ان قم کوفتنا الصغیره.
الا ان للجنه ثمانیه ابواب ثلاث منها الى قم.تقبض فیها امراه هى من ولدى و اسمها فاطمه بن موسى. تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم‏».
براى خداوند حرمى است که مکه است، حرم رسول، مدینه حرم امیرمومنان کوفه است وحرم من و فرزندانم قم است. بدانید قم کوفه کوچک ماست. بدانید بهشت هشت در داردکه سه در آن به سوى قم است.بانویى از اولاد من در آنجا وفات مى‏کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه‏شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت میشوند.
بحارالانوار٬جلد۵۷-ص۲۱۷

دو حدیث از امام صادق(ع)

سلام سالروز شهادت حضرت امام صادق(ع) رئیس مکتب شیعه را به تمامی شیعیان تسلیت میگویم.

به مناسبت همین روز دو حدیث زیبا از امام صادق(ع) در وبلاگ قرار دادم:

اهل بهشت:

امام صادق(ع) فرمودند: چون قیامت فرارسد گروهی از مردم برمی خیزند و تا در بهشت می آیند و در می زنند٫از آنان می پرسند:شما کیستید؟

میگویند: ما مردم فقیر هستیم.

از آنان می پرسند آیا پیش از حساب میخواهید وارد بهشت شوید؟

می گویند:به ما چیزی ندادید تا حسابش را بخواهید.

خداوند می فرمایند:راست می گویند٫پس به بهشت درآیید.۱

صادق الوعد:

امام صادق(ع) فرمودند: حضرت اسماعیل(ع) با مردی در صفا قرار گذاشت و تا یکسال در آنجا ماند.

اهل مکه در جست و جویش بودند و دانستند که او کجاست!

مردی بر او گذشت و گفت: ای پیامبر خدا! بعد از تو ناتوان و هلاک شدیم.

گفت: فلان شخص با من وعده کرد که اینجا باشم و نروم تا بیاید.

پس به سوی او رفتند و به او گفتند: ای دشمن خدا! با پیامبر قرار می گذاری و خلف وعده می کنی!؟

او آمد و به اسماعیل(ع) گفت: ای پیامبر خدا! وعده را فراموش کردم.

حضرت اسماعیل(ع) گفت: اگر نمی آمدی تا قیامت اینجا می ماندم.۲

پی نوشت ها:

۱.ینابیع الحکمة٫ص۷۶۱

۲.همان٫ص۹۹

نماد شور حسینی

در چندین سال پیش در تهران فردی به نام رسول ترک که شرور و لاابالی بود زندگی میکرد او با تمام این شروریت و لاابالی گری عاشق امام حسین(ع) بود و همیشه در تکایای ان حضرت حضور پیدا میکرد ولی در هیئت خیلی آرام و با وقار بود افراد هیئت از حضور او ناراضی بودند و یک شب فردی را به جانب او فرستادند تا او را از هیئت بیرون کند همه منتظر دعوایی از جانب رسول بودند زیرا او فردی بود که با ماموران حکومتی هم جنجال داشت ولی او خشم خود را کنترل کرد و بدون هیچ بی احترامی هیئت را ترک کرد و به خانه رفت .

مسئول هیئت شب در خواب صحرای کربلا را میبیند که در یک سو سپاه یزید و در یک سو سپاه امام حسین(ع)قرار دارد و سگی از خیمه ی امام حسین (ع) پاسداری میکند و اجازه ورود به کسی نمیدهد او با سگ درگیر شد و بعد از چند لحظه متوجه شد که صورت ان سگ صورت رسول است صبح به در خانه ی رسول رفت و او را به هیئت دعوت کرد رسول متعجب و حیرت وار دلیل را خواستار شد و بالاخره با خواهش های مکرر او مسئول هیئت ماجرای خواب خود را برایش تعریف کرد و در همان لحظه رسول منقلب گشت و توبه کرد .

او ان روز خوشحال بود و از آن پس آزاد شده امام حسین(ع)لقب گرفت  و تا آخر عمر به امام حسین (ع)خدمت کرد و کاملا تغییر کرد به طوریکه نوای او در میان مجالس هر شنونده ای را تحت تاثیر قرار میداد.

 

خلاصه شده از بخش اول کتاب رسول ترک(آزادشده ی امام حسین(ع)) نوشته ی محمدحسن سیف اللهی

آب روان در حرم حضرت ابالفضل(ع)

همان آبی که بر فرزندان پیامبر در ظهر عاشورا 14 قرن پیش بستند، امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجره آسایی نابینا را بینا می کند، بیمار سرطانی را شفا می دهد و از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد می‌شود.

شیخ عباس 74 ساله ، که 36 سال خادم حرم حضرت عباس علیه السلام است در مورد جریان آب دور قبر علمدار کربلا گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لوله‌کشی نبود این آب مرتب می‌جوشیده و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج می‌شد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت. مردم می‌آمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده می‌کردند و آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود ... از 50 سال قبل تاکنون این آب در یک سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده می شود نه کم و نه زیاد می‌شود.

وی ادامه داد: شما به خوبی می‌دانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده می‌شود، اما این آب با وجود اینکه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب می‌ماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.

شیخ عباس ادامه داد: این آب به ارتفاع یک متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من این‌ها را به چشم خود دیده‌ام و بارها شاهد بوده‌ام چقدر افراد کور وارد حرم شده و چند قطره از این آب در چشمان آنها ریخته شده و بینا شده‌اند و یا افرادی دارای امراض پوستی و سرطانی با استفاده از این آب شفا پیدا کرده‌اند.

وی ادامه داد: مگر آب دریای رحمت آقا تمام می‌شود. هم اکنون در بخش درب صاحب‌الزمان مرقد مطهر ابوالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب می‌آید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بسته‌اند.